خب چی الان

اصلا ..

اصلنه اصلا..ملوم نیس چی گفتن پش سر طفلی که اینجوری دارن میکنن.. ولی خیلی ظلمه!خیلی ناراحت کننده اس.. تاسف آوره.
میدونین؟!آخه خیلی دارن بهش بد میکنن!ولی این داره خوبی میکنه!
چرا خب؟!
چرا ..چرا نمیدونن؟
آخه اونا چرا اینجورین؟!
دلم نمیخاد ببینم دارن در حقش اینکارا رو میکنن!
خیلی نامردیه بخدا.
من چیکار کنم؟!فقد میشه از خودت بخام ..
چرا نمیتونم؟
اصلا روشم ندارم بخام !چیو بخام اصن!
هووووف
چقد بد عذاب آوره!چه تجربه ی تلخیه////٪ 

:|

لابد با خودش گفته چرا این دختره اینقد احمقه!

من چرا اون لحظه آخری اون کارو کردم آخه

بعد راستی 

خدایا ... میشه معجزه شد؟!

نمیشه نه؟!

آخه چی میشه؟!

چی میشه بشه؟

ناموسا من دیگه نمیکشم..

سخته خیلیییم سخته..

بعدم اینکه دلم برات تنگ شده هم خاک تو سرت کنن :|

چرا مشهد همش بارونیه؟

تو تفکرات من اصن بارونی نیس

ینی اصن انقد بارونی نبوده! تجربش نکردم یکم عجیبه حال وهوا!

برا همونه دلشوره دارم ؟

کجای من خجالتیه؟

:|

من خجالتیم؟

من؟

چه چیزا

.

..

..

:|

دیگه من کشیدم بیرون ازت

تموم 

موریگِدا

بجاش کتاب بخونیم

خدایی ملودیش ب دلم نشست

چیه؟

تی وی ام دل داره خب!

انقد باش بدرفتاری نکنین

راستی من الان یادم افتاد که پی بردم هروخ شانس بم رو میکرد ،هنگ میکرد!

ینی همه اینا اتفاقی بود لنتی خاب؟

چه خوبه با تو شبگردی!

.

.

:|

بود ینی

 کلا قرار نیس هیچ اتفاق خاصی بیفته جز اینکه این دلتنگی و خواستنه٬هر لحظه بیشتر وغیر تحمل تر میشه!